۲۸ دی ۱۳۸۸

چرا مثنوي و چرا مولوي ؟


اغلب اين سؤال در ذهن جوانان ايراني مطرح مي شود كه چه ضرورتي دارد مثنوي را بخوانيم و مولوي را بشناسيم .
آنان كه با مثنوي آشنايي دارند خصوصاً كساني كه مدتي در اين كتاب تعمق كرده باشند به ويژه افرادي كه سال ها عمر خود را صرف شناخت نكات مجهول اين كتاب ارزشمند كرده باشند به خوبي آگاه­اند كه اين كتاب با داشتن ويژگي هاي چندي و اقبالي كه در طي دهه آخر قرن بيستم و دهه اول قرن 21 در كشورهاي مغرب زمين خصوصاً آمريكا از آن شد و جزو پر فروش­ترين كتابها مطرح گرديد، كتابي است در خور دقت و توجه و بايد كه نسل جوان در آن تحقق و تفحص نموده و بيشتر آن را و دستورالعمل هايش را در زندگي اجراء نمايد .
اما ويژگي هاي اين كتاب :
1 ـ مثنوي كتابي است به زبان فارسي امروز و شايد از پشتیبانان زبان شيرين و شعرگونه فارسي .
2 ـ اكثر جملات و كلمات مطرح شده در آن در زبان فارسي به صورت ضرب­المثل و لطيفه مطرح مي باشد .
3 ـ با استفاده از اندوخته هاي زبان فارسي مسائل مهم انسان­شناسي و روان­شناسي و علوم مختلف اجتماعي و فلسفي و معرفتي را با ساده­ترين شكل مطرح مي نمايد .
4 ـ در مجالس درس مولانا محمد جلال الدين برخلاف دانشمندان و انديشمندان قرني كه مولوي مي زيست ، از همه گروهها و طبقه هاي اجتماعی حاضر مي شدند و درس ها و مباحث مختلف معرفتي و محققانه اين انديشمند به صورتي ساده  با بياني شيوا در قالب داستان هاي قابل فهم بيان مي شد كه در عين سادگي، فضلاء و دانشمندان مجلس نيز از آن نمونه ها ،بهره كافي برده و برداشت هاي علمي خود را انجام مي دادند .
5 ـ در آغاز قرن بيستم و با پيروزي انديشه ماترياليستي، مدت 70 سال ذهن جوانان و طالبين حقيقت از طرح جهان بدون معنويت و رد كردن انديشه خداپرستان پر شده بود و در آن دوران كسي را ياراي مطرح نمودن جهان به صورت ماده و معنا يا صورت و سيرت نبود ، ولي پس از فروپاشي و محو ديدگاه هاي ماترياليستي ، به يكباره انديشه انسان بسان مركز جهان هستي و ديدگاه هاي هولوگرافيك به انسان ترقي شاياني نمود و مردم دنيا خصوصاً مغرب زمين متوجه شدند كه مولوي در هفت قرن قبل از اين زمان چنين سروده :‌
در سه گز قالب كه دادش وانمود
انجه در الواح و در ارواح بود
ياد دادش لوح محفوظ وجود
تا بدانست آنچه در الواح بود
اين بيت با اشاره به جهان هولوگرافيك يك ديد انسان جانشين خداوند در كل جهان هستي مي باشد . مولوي در قالب اشعار و حكايت ها و مطالب بسيار ساده، عميق­ترين مسائل توحيدي و معرفتي را براي فهم عموم بيان نموده است .
6 ـ مثنوي كتابي است كه برخلاف شعرا و انديشمندان زمان خود همه ديدگاه هاي جهان شناسي و معرفتي را بر پايه استدلال و با بهره بردن از انديشه هاي علمي و فلسفي معمول و حتي بر پايه فلسفه هاي امروز بنا نهاده .
7 ـ در تمام زمينه هاي اعتقادي مسلمانان جهان خصوصاً در بيان معاد ـ نبوت و ديگر انديشه هاي زيربنا، فلسفه اسلامي به نحو مطلوب سخن گفته و هر كدام را به بهترين نحو شرح داده است .
8 ـ پس از فروپاشي ، مردم دنيا خصوصاً مغرب زمين با توجه به انديشه هاي معرفتي در هند و غيره توجه خاصي به عرفان و شناخت انسان جانشين خداوند نمودند ، اما در اين زمينه شايد بدون اغراق مي توان گفت بهترين و غني­ترين كتاب درباره عرفان نظري و معرفت شناسي اسلامي كه بر پايه توحيد مي باشد ، كتاب مثنوي است .
9 ـ در زمينه ترقي و پيشرفت جوامع انساني مولوي عقيده دارد شروع هر پيشرفتي در   زمينه هاي علمي و مدني و تمدن ، به كمك تعليمات انبياء الهي مي باشد ولي پس از حصول اين پيشرفت ، براي ترقي و تعالي نهایي جوامع ،حتماً بايد انديشه هاي معرفتي و عرفاني كه بسان مغز مي باشند مطرح و مورد توجه قرار گيرد تا انسان ها بتوانند آن تعالي نهائي را انجام دهند .
مولوي خود معتقد است آنچه مطرح  نموده به صورت مغز و عصاره و متن همه انديشه هاي ديني است در حالي كه آنچه معمولاً مطرح مي شود آنها همه پوست مي باشد .
ما ز قرآن مغز را برداشتيم  
پوست را بهر خران بگذاشتيم
پس از طرح اين مطلب در يكي ديگر از حكايت ها مسأله بهره بردن از شريعت انبياء را تنها قسمتي از تكامل دانسته و بقيه را موكول به دانستن معرفت ديني مي داند .
هفت اختر هر جنين را مدتي
مي كند هر يك به نوبت خدمتي
چونكه وقت آيد كه جان گيرد جنين
به جز آفتابش آن زمان گردد معين
از دگر انجم بجز نقشي نيافت
اين جنين تا آفتابش بر نتافت
10 ـ در تمام زمينه هاي گرفتاري بشر امروز و در موارد مختلف ، قدرت طلبي ، ريا و تزوير ، تحميق و انحراف انديشه ها و بالاخره بهره­كشي از منابع انساني ، با طرح داستان هاي بسيار ساده مطالب را براي ما انسان ها شرح داده است .
11 ـ راه نجات بشر امروز و رها شدن از دست گرفتاري ها را در يك چيز مي داند و آنهم رهايي از نفس درون است .
اي شهان كشتيم ما خصم برون
ماند خصمي زو بتر در اندرون
12 ـ در جامعه امروز و با وجود انسان چهل تكه (به قول استاد دكتر داريوش شايگان در كتابي به همين نام) مولوي راه هاي رسيدن به وحدت و محبت و عشق را بيان نموده و به ما تعليم  مي دهد كه چگونه به دنياي عشق رو آريم تا همه آفاق، گلستان بينيم .
‌13 ـ به منظور جلوگيري از خصومت هاي قومي و اختلاف در عقايد متفاوت ديني ، مولوي همه ما را دعوت به صلح و آشتي و محبت و عشق مي نمايد .
در حكايت موسي و شبان آنجا كه موسي (ع) ، شبان را به علت اشتباهات كلامي مورد سرزنش قرار ميدهد ، مولوي از زبان خداوند مي گويد :
تو ز سرمستان قلاوزي مجوي
جامه چاكان را چه فرمائي رفو




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر