۱۱ آبان ۱۳۸۸

درسهای مثنوی:درس چهارم

درس چهارم) اين صيد در اول مغلوب ماست ولي بعد اين ما هستيم كه مغلوب صيد مي شويم. يعني الينه شدن و مسخ انسان بوسيله كليه ابزار، وسايل، امكانات و قدرتهاي مادي زندگي

يك كنيزك ديد شه در شاهراه

شد اسير آن كنيزك جان شاه

شرح درس: اما از آنجا كه انسان بايد در طول اين زندگي كوتاه خود مورد آزمايش قرار گرفته و از نفسانيات خود پالوده شود و به لسان ديگر براي ورود به جهان عشق و معنا ، دنياي دوستي و صداقت ، عالم دانايي و شعور ، لوازمي را بايد با خويش همراه نمايد كه اين جز با ابتلائات زندگي ميسر نمي شود چه اراده انسان و قدرت تصميم­گيري هاي وي در لحظات مختلف ما را آماده مي سازد كه بتوانيم براي يكي شدن با دوست آمادگي لازم را پيدا نمائيم .

همه ما خوانده­ايم كه خالق جهان هستي مظهريست از : اراده ، علم ، عشق ، بخشش ، رحمت ، حلم و بردباري ، و اسماء و صفات ديگر ، بنابراين براي وصول به آن خورشيد گرمابخش هستي ، بايد شبيه آن بود .

پس زيباشدن روح و به عقل و عشق آراسته شدن مي تواند ما را به قرب الهي نزديك نمايد آنجا كه مولوي مي گويد :

اي خداي بي انباز و يار دست گير و جرم ما را در گذار

ياد ده ما را سخنهاي رقيق تا تو را رحم او دهان اي رفيق

هم دعا از تو اجابت هم ز تو ايمني از تو مهابت هم ز تو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر